هشام الهاشمی، تحلیلگر سرشناس عراقی شامگاه سه شنبه ۶ ژوئیه، با ضرب گلوله در بغداد کشته شد. هاشمی شخصیتی بود که در تنگنای تعلقات فرقهای، مذهبی، سیاسی و نژادی نمیگنجید و به منافع شخصی و گروهی نمیاندیشید، بلکه دلش برای عراق و عراقیان میطپید و مصلحت کشور از هر چیز برایش برتری داشت.
از این جهت، ماجرای ترور هاشمی همه کسانی که او را میشناختند، تکان داد و سبب نگرانی آنانی شد که برای استقلال و آزادی عراق میاندیشند و از وابستگیها به جهتهای درونی و بیرونی و گروهگراییهای سیاسی و ایدئولوژیک به دور هستند.
از جانب دیگر، کشته شدن هاشمی ضربه جبران ناپذیری به مصطفیالکاظمی به عنوان نخست وزیر و فرمانده کل نیروهای مسلح عراق، به حساب میرود؛ زیرا ممکن است در نبود هاشمی، پروژه کاظمی و دولت عراق که بر ویرانههای دو دهه گذشته سامان یافته، بار دیگر دستخوش بینظمی و اضطراب گردد و عراق در باتلاق جنگ داخلی دیگری فرو افتد که هزینه جانی ومالیاش کمتر از جنگهای داخلی گذشته نباشد و رودی از خون مانند رودهای فرات و دجله در آن جاری شود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
هاشمی یکی از پایههای پروژه کاظمی بود و در گفتوگوهاییکه با نیروهای مختلف سیاسی و مذهبی انجام میداد، هاشمی صندوق اسرارش به شمار میرفت و در متقاعد کردن گروههای مختلف برای اشتراک در پروژه ملی و ترجیح منافع عراق بر منافع بیگانگان، تأثیر به سزایی داشت.
هاشمی، میانجیِ موفق و گفتوگو کننده تأثیرگذاری بود، او با روابط و دوستیهای گستردهای که داشت، همواره میان نهاد نخست وزیری و جهتهای سیاسی مختلف عراقی، منطقهای و بینالمللی، میانجیگری میکرد و آنها را به همدیگر پیوند میداد، از این رو با رفتن او همه این جهتها به ویژه شخص مصطفیالکاظمی به شدت آسیبپذیر خواهند شد.
هاشمی در وساطتها و گفتوگوهای خود، انصاف را رعایت میکرد و هیچ جهتی را نادیده نمیگرفت و در کاهش تنشها و نرم کردن موضعگیریهای سخت و انعطاف ناپذیر، مهارت شگفت انگیزی داشت؛ از این جهت همگان جای او را اکنون در عراق خالی میبینند، مگر گروههای قانونگریز و قانون ستیزی که پس از کشته شدن هاشمی نفس راحتی میکشند؛ زیرا او برنامههای ویرانگر و داعشگونه و رازهای پنهان آنها را با مهارت و شجاعت افشا و رسوا میکرد.
هاشمی در بیان حقائق و افشاگری گروههای سرکش از دولت و قانون، تخصص حرفهای و صراحت لهجه داشت. او بود که با تشریح بنیادهای فکری و برنامههای امنیتی، نظامی و راهبردی «داعش»، چهره حقیقی این گروه را در میان مردم معرفی و ضربه سختی را بر پیکر آن وارد کرد.
هاشمی اخیرا تلاش کرد در چارچوب یک پروژه ملی و میهنی، نقش و جایگاه دولت را احیا کند وهمه نیروهای متعهد و مسئولیتپذیر را بر محور دولت گرد آورد؛ از این رو به مردم عراق دعوت کرد در کنار دولت بایستند و از گروههای قانونگریزی که از لحاظ قومی یا مذهبی خود را متعلق به آنها میدانند، فاصله بگیرند.
این گروهها که در واقع تفاوتی میان آنها و داعش وجود ندارد، سرمایههای مردم را میبلعند و حرمت قانون و دولت را پاس نمیدارند و از نگاه تعلقات سیاسی میان «حشد شعبی» و جهتهای خارجی، در نوسان اند.
برنامهها و روشنگریهای هاشمی که منافع این گروهها را با خطر جدی رو به رو کرده بود، سبب مرگ زود هنگامش شد.
اگر به روی دیگر ماجرای ترور هاشمی نظری بیندازیم، ایران بیشترین آسیب را از ناحیه ترور هاشمی متحمل شده است؛ زیرا انگشت اتهام در درجه نخست متوجه ایران است که به گونه مستقیم و یا توسط گروههای زیرفرمانش در عراق، هاشمی را به قتل رسانده است، از این جهت ایران در تعامل با جانب عراقی و حکومت مصطفیالکاظمی، در وضعیت دشواری قرار گرفته است.
از سوی دیگر مصطفیالکاظمی، تنها دو گزینه پیش رو دارد؛ یا مطابق با برنامههاییکه از پیش اعلام کرده، در پی تقویت نهادهای دولت شده، همه نیروهای حشد شعبی را زیر فرمان و اداره دولت بیاورد، یا به خواست گروههایی تن دهد که میان دولت و حشد شعبی در نوسان بوده میخواهند بیرون از چارچوب دولت به فعالیتهای سیاسی و نظامی خود ادامه دهند که نتیجه آن جز تضعیف دولت، و فربه شدن گروههای قانونگریز و فاسد چیز دیگری نخواهد بود.
از این جهت ایران در تعامل با هر دو گزینه یاد شده، با چالش رو به رو است، اگر با برنامههای حکومت عراق همگام شده و در برابر گروههای مسلح بیرون از چارچوب نظام بایستد، معنایش این است که ایران خطر تبعات ترور هاشمی را عمیقا درک کرده و میخواهد از آن به عنوان یک فرصت استفاده کند. نتیجه این رویکرد این است که عراق به طرف امنیت و ثبات میرود و ایران از دروازه عراق وارد مذاکره با آمریکا میشود.
اما در صورتیکه ایران در کنار گروههای مسلح نظمگریز قرار گرفته، تضعیف دولت عراق را ترجیح دهد، معنایش این است که عراق به میدانی برای مواجهه میان تهران و واشنگتن تبدیل شده و راه گفت و گو مسدود خواهد گشت. در این صورت، هزینه آن را ملت عراق از خون فرزندان خود خواهد پرداخت و مسئولیت آن بر دوش جهتهای خواهد بود که عامل و متسبب این خونریزی بیپایان میشوند.
© IndependentArabia